فیلیپ کاتلر (Philip Kotler)
زندگینامه فیلپ کاتلر:
فیلیپ کاتلر در تاریخ ۲۷ مه ۱۹۳۱ در شیکاگو، ایالات متحده به دنیا آمد. او در رشتههای اقتصاد، ریاضی و علوم اجتماعی تحصیل کرد و دکترای خود را در سال ۱۹۵۶ از دانشگاه MIT دریافت کرد. پس از دریافت مدرک دکترا، به تحقیقات خود در زمینههای اقتصاد و بازاریابی ادامه داد و به یکی از پیشگامان علمی در این حوزه تبدیل شد.
کاتلر بهعنوان استاد بازاریابی بینالمللی در دانشکده مدیریت دانشگاه نورتوسترن شهرت جهانی به دست آورد و بیش از نیمقرن در این دانشگاه به تدریس و پژوهش پرداخت. او نظریههای متعددی در زمینه بازاریابی توسعه داده و تغییرات عمدهای در رویکردهای سنتی این حوزه ایجاد کرده است. تأکید او بر اهمیت مشتریمحوری و بازاریابی اجتماعی نقش بسزایی در شکلگیری بازاریابی مدرن داشته است.
فیلیپ کاتلر بهعنوان “پدر علم بازاریابی مدرن” شناخته میشود و تألیفات و مدلهای او در دانشگاهها و سازمانهای بزرگ جهانی تدریس میشوند. آثار او نهتنها در حوزه بازاریابی بلکه در زمینههای مختلفی از جمله مدیریت، کسبوکار و توسعه پایدار تأثیرگذار بوده است.
ابداعات علمی فیلیپ کاتلر:
- توسعه مفهوم بازاریابی اجتماعی: کاتلر اولین کسی بود که بر اهمیت بازاریابی به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت اجتماعی تأکید کرد.
- تدوین مدل ۴P (محصول، قیمت، توزیع و ترفیع): او با استفاده از این مدل، رویکرد جامعتری برای مدیریت بازاریابی معرفی کرد.
- معرفی مفهوم بازاریابی استراتژیک: کاتلر اولین کسی بود که بازاریابی را نه فقط به عنوان یک تاکتیک، بلکه به عنوان بخشی از استراتژی کلان سازمانی معرفی کرد.
- تأکید بر بازاریابی مشتریمحور: او اهمیت تغییر رویکرد از محصولمحوری به مشتریمحوری را مطرح کرد.
- ایجاد مدل STP (بخشبندی، هدفگذاری و جایگاهیابی): این مدل به شرکتها کمک میکند تا بهطور دقیقتر بازار هدف خود را شناسایی و استراتژیهای مناسب تدوین کنند.
- تألیف کتاب “مدیریت بازاریابی”: این کتاب به یکی از منابع اصلی درسی بازاریابی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی تبدیل شده است.
- رهبری جنبش بازاریابی سبز: کاتلر با ترویج اهمیت محیطزیست در استراتژیهای بازاریابی، به توسعه مفهوم “بازاریابی سبز” کمک کرد.
- بازاریابی دیجیتال و مفاهیم جدید در قرن ۲۱: او با پذیرش تغییرات دنیای دیجیتال، بر اهمیت بازاریابی آنلاین و دیجیتال تأکید کرد.
- برگزاری و مشارکت در کنفرانسهای جهانی بازاریابی: کاتلر سخنرانیهای بسیاری در کنفرانسهای جهانی انجام داده و به اشتراکگذاری دانش و تجربیات خود پرداخته است.
- همکاری با شرکتهای بزرگ جهانی: او بهعنوان مشاور با بسیاری از شرکتهای برتر جهان همکاری داشته است.
کتابهای منتشر شده فیلیپ کاتلر:
- Marketing Management (مدیریت بازاریابی)
- Principles of Marketing (اصول بازاریابی)
- Kotler on Marketing (کاتلر در بازاریابی)
- Marketing 4.0 (بازاریابی ۴.۰)
- Marketing 3.0 (بازاریابی ۳.۰)
- Marketing 5.0 (بازاریابی ۵.۰)
- Winning Global Markets (پیروزی در بازارهای جهانی)
- Confronting Capitalism (مواجهه با سرمایهداری)
- Social Marketing (بازاریابی اجتماعی)
- Good Works! (کارهای خوب!)
دستاوردها و مدلها فیلیپ کاتلر:
مدل 4P بازاریابی (Product, Price, Place, Promotion)
مدل ۴P که به عنوان مدل آمیخته بازاریابی نیز شناخته میشود، از چهار عنصر اصلی تشکیل شده است: محصول (Product)، قیمت (Price)، توزیع (Place) و ترفیع (Promotion). این مدل اولین بار توسط فیلیپ کاتلر معرفی شد و به سرعت به یکی از مفاهیم اصلی در تدوین استراتژیهای بازاریابی تبدیل شد. ایده اصلی این مدل این است که یک کسبوکار برای موفقیت باید هر چهار عنصر را به درستی مدیریت کند. محصول باید نیازهای بازار هدف را برآورده کند، قیمت باید رقابتی و مناسب با ارزش محصول باشد، کانالهای توزیع باید محصول را به موقع و در مکانهای مناسب به دست مشتری برسانند، و در نهایت، ترفیعات باید بهگونهای طراحی شوند که پیام برند به خوبی به مشتریان منتقل شود.
در مدل ۴P، تمام عناصر باید به صورت هماهنگ با یکدیگر کار کنند تا موفقیت در بازار هدف به دست آید. به عنوان مثال، یک محصول خوب با قیمت نامناسب یا بدون توزیع و تبلیغات موثر نمیتواند در بازار موفق شود. این مدل به شرکتها کمک میکند تا رویکردهای بازاریابی خود را به طور جامعتری مورد بررسی قرار دهند و استراتژیهای مناسب برای هر یک از این چهار عنصر را تدوین کنند.
مدل STP (Segmenting, Targeting, Positioning)
مدل STP یکی از مدلهای کلیدی کاتلر برای تدوین استراتژی بازاریابی است و شامل سه مرحله است: بخشبندی (Segmenting)، هدفگذاری (Targeting)، و جایگاهیابی (Positioning). در بخشبندی، بازار به گروههای مختلف مشتریان بر اساس نیازها و ویژگیهای مشابه تقسیم میشود. سپس، در مرحله هدفگذاری، شرکت مشخص میکند که کدام یک از این بخشها برای تمرکز مناسبتر هستند. در نهایت، در مرحله جایگاهیابی، شرکت تلاش میکند تا محصول خود را در ذهن مشتریان هدف به شکلی متمایز و جذاب جایگاهسازی کند.
این مدل به شرکتها کمک میکند تا استراتژیهای بازاریابی خود را بهطور دقیقتر و متمرکزتر اجرا کنند. بهجای تلاش برای جذب تمام بازار، شرکتها میتوانند منابع و انرژی خود را بر روی بخشهایی متمرکز کنند که بیشترین احتمال موفقیت را دارند. همچنین، جایگاهیابی موثر به برند کمک میکند تا تصویر منحصر بهفردی در ذهن مشتری ایجاد کند و از رقبا متمایز شود.
مدل پنج نیروی پورتر (Porter's Five Forces)
فیلیپ کاتلر از مدل پنج نیروی پورتر، که توسط مایکل پورتر توسعه داده شد، برای تحلیل رقابت در بازار استفاده کرده است. این مدل شامل پنج عامل است که بهطور مستقیم بر رقابت و سودآوری در یک صنعت تأثیر میگذارند: قدرت تأمینکنندگان، قدرت مشتریان، تهدید محصولات جایگزین، تهدید ورود تازهواردان، و شدت رقابت بین رقبای فعلی. هر یک از این نیروها بر تصمیمات استراتژیک شرکتها تأثیرگذار است و به آنها کمک میکند تا درک بهتری از وضعیت رقابتی خود در بازار داشته باشند.
مدل پنج نیروی پورتر به شرکتها کمک میکند تا عوامل بیرونی مؤثر بر سودآوری را شناسایی و تحلیل کنند. برای مثال، اگر ورود تازهواردان به یک بازار آسان باشد، شرکتهای موجود باید برای حفظ سهم بازار خود از استراتژیهای دفاعی مانند کاهش قیمت یا بهبود کیفیت استفاده کنند. این مدل بهویژه برای تدوین استراتژیهای بلندمدت بسیار مفید است.
مدل AIDA (Attention, Interest, Desire, Action)
مدل AIDA یکی از مدلهای قدیمی بازاریابی است که توسط کاتلر برای توضیح فرآیند تأثیرگذاری پیامهای تبلیغاتی بر مصرفکننده استفاده شده است. این مدل شامل چهار مرحله است: توجه (Attention)، علاقه (Interest)، تمایل (Desire)، و اقدام (Action). این مراحل نشان میدهند که چگونه یک پیام بازاریابی میتواند ابتدا توجه مشتری را جلب کند، سپس علاقه او را به محصول یا خدمات برانگیزد، پس از آن تمایل به خرید را ایجاد کند و در نهایت منجر به اقدام به خرید شود.
مدل AIDA به شرکتها کمک میکند تا کمپینهای بازاریابی خود را بهگونهای طراحی کنند که مخاطبان هدف به تدریج از هر مرحله عبور کرده و به مشتری تبدیل شوند. این مدل در تبلیغات و بازاریابی دیجیتال نیز کاربرد گستردهای دارد، زیرا به کسبوکارها کمک میکند تا پیامهای خود را بهینه کنند و رفتار مصرفکنندگان را پیشبینی کنند.
مدل چرخه عمر محصول (Product Life Cycle - PLC)
مدل چرخه عمر محصول (PLC) به بررسی مراحل مختلفی که یک محصول از زمان معرفی تا زمانی که از بازار حذف میشود، میپردازد. این مدل شامل چهار مرحله است: معرفی (Introduction)، رشد (Growth)، بلوغ (Maturity)، و افول (Decline). در هر مرحله، استراتژیهای بازاریابی و مدیریت محصول باید تغییر کند تا نیازهای بازار و مصرفکنندگان بهدرستی پاسخ داده شوند.
در مرحله معرفی، تمرکز بیشتر بر آگاهیبخشی و ایجاد تقاضا است. در مرحله رشد، شرکتها تلاش میکنند سهم بازار خود را افزایش دهند. مرحله بلوغ بهدلیل رقابت بالا و تقاضای کمتر، نیاز به استراتژیهای تثبیت و حفظ دارد. در نهایت، در مرحله افول، شرکتها ممکن است تصمیم بگیرند محصول را بازنشسته کنند یا به دنبال نوآوریهایی باشند که آن را به چرخه بازگرداند.
مدل برندینگ
کاتلر نقش مهمی در توسعه مفهوم برندینگ ایفا کرده و بر اهمیت ایجاد یک هویت قوی برای برند تأکید دارد. برندینگ فرآیندی است که از طریق آن شرکتها هویت و تصویر منحصر به فردی برای محصولات و خدمات خود ایجاد میکنند که باعث میشود در ذهن مشتریان متمایز شوند. کاتلر معتقد است که برند نهتنها نماد محصول یا خدمات است، بلکه ارزشهای اصلی شرکت و تجربه مشتریان را نیز نمایان میکند.
برندینگ موثر به شرکتها کمک میکند تا رابطهای عاطفی و روانی با مشتریان برقرار کنند. این رابطه، موجب وفاداری مشتریان به برند میشود و میتواند مزیت رقابتی پایداری ایجاد کند. همچنین، کاتلر به اهمیت بازاریابی چندکاناله در برندینگ اشاره میکند و تأکید دارد که تجربه برند باید در تمامی نقاط تماس با مشتری سازگار باشد.
مدل ارزش عمر مشتری (Customer Lifetime Value - CLV)
مدل ارزش عمر مشتری (CLV) به شرکتها کمک میکند تا ارزش مالی کل مشتری را در طول مدت زمان رابطه او با کسبوکار محاسبه کنند. این مدل به شرکتها نشان میدهد که چقدر باید برای جذب و نگهداری هر مشتری هزینه کنند تا بیشترین سود را از او به دست آورند. محاسبه CLV به مدیران کمک میکند تا تصمیمات بهتری در مورد بودجهبندی و تخصیص منابع بگیرند.
یکی از مزایای این مدل این است که به شرکتها امکان میدهد تا مشتریان با ارزش بالاتر را شناسایی و بر روی آنها تمرکز کنند. علاوه بر این، CLV به کسبوکارها کمک میکند تا روابط بلندمدت با مشتریان را تقویت کرده و استراتژیهایی برای افزایش وفاداری مشتریان تدوین کنند.
مدل ده نیروی بازاریابی
کاتلر با توسعه مدل ده نیروی بازاریابی، عوامل مؤثر بر استراتژیهای بازاریابی موفق را شناسایی کرده است. این ده نیرو شامل نوآوری، جهانیسازی، فناوری، محیط زیست، تنوع، اخلاق، مسئولیتپذیری اجتماعی، پیچیدگیهای زنجیره تأمین، تغییرات در سبک زندگی و دیجیتالی شدن است. این مدل نشان میدهد که چطور بازاریابی با جنبههای گستردهتری از تجارت و جامعه تعامل دارد.
مدل ده نیروی بازاریابی کاتلر به شرکتها کمک میکند تا با توجه به تغییرات سریع در محیط کسبوکار و فناوریهای نوین، استراتژیهای خود را بازنگری کنند. این مدل همچنین بر اهمیت مسئولیتپذیری اجتماعی و توجه به محیط زیست تأکید دارد که در استراتژیهای بازاریابی مدرن بسیار مورد توجه است.
مدل بازاریابی سبز
بازاریابی سبز یا بازاریابی محیط زیستی بهوسیله کاتلر برای ترویج محصولات و خدماتی که به حفظ محیط زیست کمک میکنند، توسعه یافت. این مدل به شرکتها توصیه میکند که در تمام جنبههای بازاریابی خود، از تولید تا تبلیغات، به اثرات زیستمحیطی توجه کنند.
کاتلر به کسبوکارها پیشنهاد میدهد که با بهکارگیری استراتژیهای بازاریابی سبز، علاوه بر جذب مشتریان حساس به محیط زیست، برند خود را بهعنوان یک شرکت مسئول اجتماعی بهبود بخشند. بازاریابی سبز علاوه بر مزایای زیستمحیطی، به شرکتها کمک میکند تا به مشتریان نشان دهند که به پایداری و آینده سیاره توجه دارند.
مدل بازاریابی دیجیتال
کاتلر در مدل بازاریابی دیجیتال به تغییرات ناشی از انقلاب دیجیتال در حوزه بازاریابی پرداخته است. او تأکید دارد که شرکتها باید رویکردهای خود را با تکنولوژیهای جدید و رفتارهای دیجیتال مشتریان تطبیق دهند. بازاریابی دیجیتال شامل ابزارهایی مانند رسانههای اجتماعی، تبلیغات آنلاین، و ایمیل مارکتینگ است که به شرکتها امکان میدهد تا بهطور هدفمندتر و سریعتر با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند.
این مدل به شرکتها کمک میکند تا از مزایای تحلیل دادهها و رفتارهای آنلاین برای بهبود عملکرد بازاریابی خود استفاده کنند. با ظهور رسانههای دیجیتال، کسبوکارها میتوانند با سرعت بیشتری به تغییرات بازار واکنش نشان داده و استراتژیهای بازاریابی خود را بهطور مداوم بهروز کنند.
مایکل پورتر (Michael Porter)
خلاصه زندگینامه مایکل پورتر:
مایکل پورتر (Michael E. Porter) در ۲۳ مه ۱۹۴۷ در آن آربر، میشیگان، آمریکا به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه پرینستون و سپس کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت بازرگانی از مدرسه کسبوکار هاروارد کسب کرد. پورتر به عنوان یک اقتصاددان و استراتژیست برجسته، تأثیر بزرگی بر دنیای مدیریت کسبوکار گذاشته است.
پورتر در طول دوران حرفهای خود بهعنوان استاد در مدرسه کسبوکار هاروارد فعالیت کرده و بر اساس تحقیقات گسترده خود، مدلها و نظریههایی را مطرح کرده است که امروزه به عنوان اصول استراتژی کسبوکار و رقابتپذیری شناخته میشوند. او بهطور خاص در زمینههای استراتژی رقابتی، مزیت رقابتی و رقابتپذیری ملی تحقیقات فراوانی انجام داده است.
پورتر همچنین به عنوان مشاور و تحلیلگر برای شرکتها و دولتها در سرتاسر جهان فعالیت کرده است و توانسته است با نظریات خود، نه تنها در دنیای کسبوکار بلکه در سیاستگذاریهای اقتصادی تأثیرگذار باشد. او با تمرکز بر ایجاد رقابت سالم و پایدار در بازارها به دولتها و سازمانها کمک کرده تا استراتژیهای موفقتری را برای دستیابی به مزیت رقابتی تدوین کنند.
ابداعات علمی مایکل پورتر:
- تئوری پنج نیروی رقابتی پورتر: این مدل برای تحلیل رقابتپذیری صنایع توسعه داده شد و تأثیرگذاری عوامل مختلف بر بازارها را ارزیابی میکند.
- مفهوم مزیت رقابتی: پورتر مفهوم مزیت رقابتی را معرفی کرد که به توانایی شرکتها برای ایجاد ارزش برتر نسبت به رقبا اشاره دارد.
- کتاب “استراتژی رقابتی”: این کتاب به یکی از مهمترین منابع درسی و مرجع استراتژی کسبوکار تبدیل شده است.
- مدل زنجیره ارزش: این مدل به بررسی فعالیتهای درونسازمانی برای ایجاد ارزش بیشتر و کاهش هزینهها میپردازد.
- نظریه الماس رقابتی: پورتر در این نظریه عوامل مختلفی را که باعث مزیت رقابتی در سطح ملی میشوند، توضیح میدهد.
- کتاب “مزیت رقابتی کشورها”: این کتاب به بررسی نقش رقابتپذیری در اقتصادهای ملی پرداخته و الگوهای توسعه ملی را تحلیل میکند.
- نظریه خوشههای صنعتی: پورتر اهمیت خوشههای صنعتی در تقویت رقابتپذیری منطقهای و ملی را مطرح کرد.
- نظریه استراتژی جغرافیایی: او بر ارتباط بین مکان و رقابتپذیری سازمانها تأکید کرد.
- تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای اقتصادی: او به عنوان مشاور برای دولتهای مختلف در سراسر جهان فعالیت کرده و نظریاتش به طور مستقیم در تدوین سیاستهای اقتصادی استفاده شده است.
- فعالیتهای مشاورهای و آموزشی: پورتر بهعنوان یک مدرس و مشاور، به هزاران مدیر و سازمان در سراسر جهان کمک کرده است تا استراتژیهای مؤثرتری برای بهبود عملکرد خود تدوین کنند.
کتابهای منتشر شده مایکل پورتر:
- Competitive Strategy: Techniques for Analyzing Industries and Competitors (1980)
- Competitive Advantage: Creating and Sustaining Superior Performance (1985)
- The Competitive Advantage of Nations (1990)
- On Competition (1998)
- Redefining Health Care: Creating Value-Based Competition on Results (2006) – همراه با Elizabeth Olmsted Teisberg
- What is Strategy? (1996)
- Strategy and the Internet (2001)
دستاوردها و مدلها مایکل پورتر:
- مدل پنج نیروی رقابتی پورتر: این مدل برای تحلیل رقابتپذیری در صنایع به کار میرود و شامل پنج نیروی اصلی تهدید تازهواردان، قدرت چانهزنی تأمینکنندگان، قدرت چانهزنی مشتریان، تهدید کالاهای جایگزین و رقابت درونصنعتی است.
- زنجیره ارزش: زنجیره ارزش پورتر به شرکتها کمک میکند تا فعالیتهای خود را به منظور ایجاد ارزش بیشتر و کاهش هزینهها تحلیل کنند.
- الماس رقابتی: این مدل به تحلیل رقابتپذیری ملی و بررسی عوامل مؤثر بر آن در سطح کشورها میپردازد.
- نظریه خوشههای صنعتی: خوشههای صنعتی به گروههایی از شرکتهای مشابه یا مرتبط در یک منطقه خاص اشاره دارد که از طریق همکاری و رقابت به ایجاد مزیتهای رقابتی پایدار کمک میکنند.
- مزیت رقابتی پایدار: پورتر بر اهمیت ایجاد مزیت رقابتیای که بتواند در طول زمان حفظ شود، تأکید دارد و این مدل به شرکتها کمک میکند تا به این هدف دست یابند.
کوین لین کلر (Kevin Lane Keller)
خلاصه زندگینامه:
کوین لین کلر یکی از برجستهترین متخصصان بازاریابی در جهان است. او در طول دوران حرفهای خود، تحقیقات گستردهای در زمینه برندسازی و مدیریت برند انجام داده است. کلر فارغالتحصیل رشته بازاریابی از دانشگاه کرنل است و دکترای خود را از دانشگاه دوک دریافت کرده است. پس از تحصیل، او به تدریس در دانشگاههای معتبر مانند استنفورد، برکلی و مدرسه مدیریت تَک پرداخته و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد در حوزه بازاریابی شناخته میشود.
کلر بیشتر به دلیل تحقیقات خود در زمینه ارزش ویژه برند (Brand Equity) مشهور است. وی تأکید زیادی بر این دارد که چگونه شرکتها میتوانند با استفاده از استراتژیهای دقیق و کاربردی، ارزش برندهای خود را افزایش دهند. او همواره بر این باور بوده است که برندسازی یک فرایند پیچیده است که نه تنها به تبلیغات، بلکه به تمامی جنبههای تعامل با مشتری مرتبط میشود.
امروزه، کوین لین کلر نه تنها به عنوان یک استاد و محقق برجسته شناخته میشود، بلکه کتابها و مقالات او منابع اصلی بسیاری از دانشجویان و متخصصان بازاریابی در سراسر جهان است. او با شرکتهای بزرگی مانند Procter & Gamble، IBM و Samsung همکاری کرده و به این برندها کمک کرده است تا استراتژیهای مؤثرتری در مدیریت برندهای خود اتخاذ کنند.
ابداعات علمی:
ارائه مدل ارزش ویژه برند کلر: این مدل به عنوان یکی از جامعترین و کاربردیترین چارچوبهای مدیریت برند در دنیا شناخته میشود.
کتاب استراتژیک برند منیجمنت: این کتاب به عنوان یکی از مراجع اصلی در آموزش برندسازی و مدیریت برند مورد استفاده قرار میگیرد.
مفاهیم برندسازی مبتنی بر مشتری: کلر اولین کسی بود که مفهوم برندسازی بر اساس تجربه و درک مشتری را به شکل گستردهای توسعه داد.
تحقیق در مورد استراتژیهای نوین برندسازی دیجیتال: او یکی از پیشگامان تحقیق در زمینه تأثیر فناوریهای دیجیتال بر مدیریت برند بوده است.
مشارکت با برندهای بینالمللی: کلر در مشاوره و ارائه راهبردهای مدیریت برند به شرکتهایی مانند کوکاکولا، اپل و دیزنی همکاری داشته است.
ارائه مفهوم هرم برند کلر: این مدل به شرکتها کمک میکند تا درک بهتری از نحوه ساخت و حفظ ارزش برند خود داشته باشند.
نظریههای نوین در زمینه تعامل برند با مشتری: او تحقیقات گستردهای در مورد چگونگی تعامل برندها با مشتریان در محیطهای چندکاناله انجام داده است.
تأکید بر اهمیت سرمایهگذاری در ارزش ویژه برند: تحقیقات کلر نشان داده که برندهایی که در ارزش ویژه خود سرمایهگذاری میکنند، در بلندمدت سودآوری بیشتری دارند.
ترجمه و انتشار تحقیقات او به زبانهای مختلف: تحقیقات و نوشتههای او به بیش از ۲۵ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است.
عضویت در انجمنهای بینالمللی بازاریابی: کلر به عنوان یکی از اعضای فعال انجمنهای بازاریابی در سطح جهانی شناخته میشود.
کتابهای منتشر شده:
- Strategic Brand Management: از مهمترین کتابهای کلر است که در زمینه مدیریت استراتژیک برند مورد استفاده قرار میگیرد.
- Marketing Management (با همکاری فیلیپ کاتلر): این کتاب که یکی از پرفروشترین و معتبرترین منابع آموزشی بازاریابی در جهان است.
- Best Practice Cases in Branding: در این کتاب، کلر مجموعهای از بهترین و موفقترین برندها و استراتژیهای آنها را معرفی کرده است.
- Keller on Branding: این کتاب مجموعهای از نوشتهها و مقالات کلر در مورد برندسازی و ارزش ویژه برند است.
- Building Customer-Based Brand Equity: این کتاب به برندسازی از دیدگاه مشتری و تجربههای او میپردازد.
دستاوردها و مدلها:
- هرم ارزش ویژه برند کلر (Brand Equity Pyramid): این مدل شامل چهار مرحله است که برندها باید برای ساخت یک برند قوی طی کنند: آگاهی از برند، معانی برند، واکنشهای مشتریان به برند و روابط مشتری-برند.
- مدل CBBE (Customer-Based Brand Equity): این مدل نشان میدهد که چگونه برندها میتوانند با تمرکز بر مشتریان خود ارزش ویژه برندشان را افزایش دهند.
- چهارچوب مدیریت استراتژیک برند: کلر در این مدل به شرکتها کمک میکند تا به شکل جامع و منسجم برند خود را مدیریت کنند.
- نظریه همافزایی برند: او معتقد است که برندها باید استراتژیهایی را به کار بگیرند که منجر به همافزایی بین بخشهای مختلف سازمان و تجربه مشتری شوند.
دیوید آکر (David Aaker)
خلاصه زندگینامه:
دیوید آکر، یکی از برجستهترین نظریهپردازان حوزه برندینگ و بازاریابی، در تاریخ 7 نوامبر 1938 در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. او در طول دوران تحصیلی خود علاقهمندی شدیدی به تحلیل رفتار مصرفکننده و مدیریت برند پیدا کرد و با دریافت دکترای خود از دانشگاه استنفورد، کار خود را به عنوان استاد در دانشگاه برکلی آغاز کرد. او در این دانشگاه به تدریس و تحقیق در زمینه استراتژیهای بازاریابی و مدیریت برند پرداخت و به یکی از مهمترین مراجع علمی این حوزه تبدیل شد.
آکر به عنوان استاد دانشگاه برکلی، تحقیقات گستردهای در زمینه ساختار و ارزش برند انجام داد که نتایج آن به صورت کتابها و مقالات علمی منتشر شد. او در دهه 1980 و 1990 با توسعه مدلهای نوین مدیریت برند، نام خود را در صنعت بازاریابی جهان جاودانه کرد. تحقیقات او به طور خاص بر ارزش ویژه برند متمرکز بود که تأثیرات عمیقی بر صنعت بازاریابی و استراتژیهای شرکتها گذاشت.
علاوه بر فعالیتهای آکادمیک، دیوید آکر با همکاری با شرکتها و برندهای بزرگ، مشاورههای تخصصی به آنها ارائه داد و در توسعه برندهای معتبر بینالمللی نقش مهمی ایفا کرد. او هماکنون به عنوان یک متخصص بینالمللی در مدیریت برند شناخته میشود و با مؤسسات مختلف در سراسر جهان همکاری دارد.
ابداعات علمی:
- توسعه مدل ارزش ویژه برند: دیوید آکر مفهوم ارزش ویژه برند را معرفی و توسعه داد که تأثیر بسیار زیادی در بازاریابی برندها داشته است.
- نظریه چهارچوب برند: او با ارائه این نظریه به شرکتها کمک کرد که نحوه تعریف و توسعه برندهای خود را بهتر درک کنند.
- پیشرو در تحلیل برندینگ مدرن: آکر بهعنوان یکی از اولین افرادی که اهمیت برند را به عنوان دارایی شرکتها شناخت، در این حوزه پیشگام شد.
- انتشار مقالات و کتابهای معتبر در زمینه برندینگ: او بیش از 100 مقاله و چندین کتاب تأثیرگذار در حوزه برندینگ منتشر کرده است.
- مشاوره به شرکتهای بینالمللی: دیوید آکر به عنوان مشاور با بسیاری از برندهای معتبر جهانی همکاری کرده است.
- توسعه سیستم اندازهگیری ارزش برند: آکر سیستمی جامع برای اندازهگیری و ارزیابی ارزش برند ایجاد کرد که هنوز هم در صنعت بازاریابی استفاده میشود.
- پیشرفت در تحقیقات بازاریابی دیجیتال: او به طور مداوم به تحقیق در زمینه تأثیر دیجیتال مارکتینگ بر برندها پرداخته است.
- سهم در استراتژیهای نوین بازاریابی: دستاوردهای او باعث شد تا بسیاری از شرکتها استراتژیهای بازاریابی خود را بهروز کنند.
- تحقیق در زمینه مدیریت پرتفوی برند: او در زمینه مدیریت برندهای چندگانه در یک پرتفوی، نوآوریهای چشمگیری ارائه داده است.
- تأثیر جهانی در حوزه آموزش بازاریابی: دیوید آکر نه تنها به صورت آکادمیک بلکه به صورت عمومی از طریق کارگاهها و سخنرانیها به آموزش استراتژیهای برندینگ پرداخته است.
کتابهای منتشر شده:
- Aaker on Branding: 20 Principles That Drive Success (2014)
- Brand Relevance: Making Competitors Irrelevant (2011)
- Spanning Silos: The New CMO Imperative (2008)
- Strategic Market Management (2007)
- Building Strong Brands (1996)
- Managing Brand Equity: Capitalizing on the Value of a Brand Name (1991)
- Developing Business Strategies (1984)
- Advertising Management (1982)
- Marketing Research (1979)
دستاوردها و مدلها:
- مدل ارزش ویژه برند (Brand Equity Model): این مدل یکی از شناختهشدهترین مفاهیم دیوید آکر است که بر اهمیت ارزش ویژه برند از طریق پنج مؤلفه اساسی تأکید میکند: آگاهی برند، وفاداری برند، کیفیت ادراکشده، وابستگیهای برند، و سایر داراییهای برند.
- مدیریت پرتفوی برند (Brand Portfolio Management): این مدل به مدیریت همزمان چندین برند در یک شرکت میپردازد و استراتژیهای مربوط به برند مادر و زیرمجموعهها را مشخص میکند.
- نظریه چارچوب برند (Brand Vision Model): این مدل به شرکتها کمک میکند تا با تعریف دقیق دیدگاه و مأموریت برند، بتوانند جایگاه قویتری در بازار داشته باشند.
- استراتژیهای توسعه برند (Brand Extension Strategy): آکر در این مدل توضیح میدهد که چگونه برندها میتوانند بهصورت موفقیتآمیز در دستههای جدید وارد شوند.
- ارزیابی ارزش برند (Brand Valuation Models): آکر بهطور تخصصی به ایجاد روشهای مختلف برای سنجش ارزش برند پرداخته است که امروزه در بسیاری از صنایع مورد استفاده قرار میگیرد.
ست گودین (Seth Godin)
خلاصه زندگینامه:
ست گودین، یکی از برجستهترین اندیشمندان حوزه بازاریابی و کارآفرینی در عصر دیجیتال است. او در سال ۱۹۶۰ در ایالات متحده به دنیا آمد و در دانشگاههای معتبر مانند دانشگاه استنفورد تحصیل کرد. گودین پس از فارغالتحصیلی از مدرسه کسب و کار، با تأسیس چندین شرکت استارتاپ در زمینههای فناوری و بازاریابی، شروع به تغییر فضای کسبوکار کرد. او بهویژه با ایجاد شرکت Yoyodyne، یک پلتفرم تبلیغاتی آنلاین، به عنوان یکی از پیشگامان بازاریابی دیجیتال شناخته شد.
گودین علاوه بر کارآفرینی، به عنوان نویسندهای پرآوازه شناخته میشود که در حوزه بازاریابی و مدیریت کسبوکار مطالب نوآورانهای را به رشته تحریر درآورده است. او با انتشار کتابهای متعددی که به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند، توانسته است دیدگاههای جدیدی را در زمینهٔ برندینگ، وفاداری مشتری و نوآوری معرفی کند. ست گودین همچنین سخنران محبوبی در کنفرانسهای بینالمللی است و تجربیات خود را به مدیران و صاحبان کسبوکار منتقل میکند.
وی با تأکید بر بازاریابی مبتنی بر روابط انسانی و اجتناب از روشهای تبلیغاتی قدیمی، مدلهای نوینی را در بازاریابی معرفی کرده است. ایدههای او بهویژه در دوران اینترنت و رسانههای اجتماعی به کمک کسبوکارهای کوچک و بزرگ آمده است تا با رویکردهای جدید مشتریان خود را جذب و حفظ کنند.
ابداعات علمی:
- مفهوم Permission Marketing: معرفی بازاریابی اجازهای که بر پایه دریافت اجازه مشتریان برای ارسال تبلیغات است.
- کتاب “Tribes”: تشویق کسبوکارها به ایجاد جوامع آنلاین و جذب مشتریان وفادار از طریق محتوا و تعاملات مستقیم.
- Yoyodyne: ایجاد اولین پلتفرم بازاریابی دیجیتال که بعدها به یاهو فروخته شد.
- پادکست Akimbo: ایجاد یک برنامه محبوب برای انتقال ایدههای جدید در مورد بازاریابی و نوآوری.
- AltMBA: تأسیس یک برنامه آموزشی آنلاین بهصورت غیردانشگاهی که به افراد کمک میکند تا مهارتهای رهبری و تصمیمگیری را تقویت کنند.
- مفهوم Purple Cow: ابداع ایدهای که بر منحصر به فرد بودن و تمایز در بازاریابی تمرکز دارد.
- بازاریابی مبتنی بر داستان: تأکید بر نقش حیاتی داستانسرایی در موفقیت برندها.
- تأثیرگذاری بر بازاریابی محتوا: گودین به عنوان یکی از اولین نویسندگانی که نقش حیاتی محتوا را در استراتژیهای بازاریابی توضیح داد.
- سخنرانیهای TED و سایر کنفرانسها: مشارکت فعال در رویدادهای جهانی با ارائه دیدگاههای تحولآفرین.
- ایجاد Seth’s Blog: وبلاگی که از نظر محتوای بازاریابی و نوآوری یکی از پرمخاطبترین وبلاگهای دنیاست.
کتابهای منتشر شده:
- Purple Cow
- Tribes
- Linchpin
- This is Marketing
- Permission Marketing
- The Dip
- All Marketers Are Liars
- Poke the Box
- We Are All Weird
- What to Do When It’s Your Turn (and It’s Always Your Turn)
- The Practice: Shipping Creative Work
- V Is for Vulnerable
- Survival Is Not Enough
- Meatball Sundae
دستاوردها و مدلها:
- Permission Marketing: این مدل نشان میدهد که چگونه بازاریابی با اجازه مشتریان میتواند تعاملات مثبتتر و نتایج بهتری را به دنبال داشته باشد.
- Purple Cow: تأکید بر ایجاد تمایز و متفاوت بودن در بازار برای جلب توجه مخاطبان.
- The Dip: این مدل به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه باید میان زمانی که باید به تلاش ادامه داد و زمانی که باید متوقف شد تمایز قائل شد.
- Tribes: این مدل نشان میدهد که کسبوکارها میتوانند با ایجاد جوامع وفادار، تاثیرگذاری بیشتری بر بازار داشته باشند.
- Linchpin: گودین در این مدل از اهمیت تبدیل شدن به یک فرد کلیدی و بیهمتا در یک سازمان صحبت میکند.
پیتردروکر (Peter Drucker)
خلاصه زندگینامه:
پیتر دروکر (Peter Drucker) در ۱۹ نوامبر ۱۹۰۹ در وین، اتریش به دنیا آمد. او در خانوادهای تحصیلکرده و روشنفکر بزرگ شد و تأثیر زیادی از والدین خود که اهل علوم و هنر بودند، گرفت. دروکر تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه فرانکفورت ادامه داد و سپس به انگلستان مهاجرت کرد، جایی که به فعالیت در حوزههای اقتصادی و روزنامهنگاری پرداخت. او در سال ۱۹۳۷ به ایالات متحده نقلمکان کرد و در آنجا به تدریس و نوشتن در حوزه مدیریت پرداخت.
دروکر به عنوان یکی از بنیانگذاران مدیریت مدرن شناخته میشود. او اولین کسی بود که مفهوم “مدیریت بر اساس اهداف” (Management by Objectives) را معرفی کرد و نقش کلیدی در توسعه تفکرات مدیریتی ایفا کرد. او در بیش از شش دهه فعالیت علمی خود، همواره به دنبال بهبود اثربخشی سازمانها و مدیران بود و به مدیران کسبوکارها و دولتها مشاوره میداد.
دروکر تا زمان مرگش در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۵، تأثیر بسزایی در رشتههای مدیریت، اقتصاد و جامعهشناسی گذاشت. او با بیش از ۳۵ کتاب و صدها مقاله، به عنوان یک نظریهپرداز برجسته و مربی مدیران در سراسر جهان شناخته میشود.
ابداعات علمی:
- مفهوم مدیریت بر اساس اهداف (MBO): دروکر اولین کسی بود که این مفهوم را مطرح کرد که مدیران باید اهداف مشخصی را تعیین کنند و بر اساس آن عملکرد کارکنان را ارزیابی کنند.
- تمرکز بر سازمانهای غیرانتفاعی: دروکر توجه ویژهای به مدیریت در سازمانهای غیرانتفاعی داشت و تأثیر قابلتوجهی بر نحوه اداره این سازمانها گذاشت.
- تعریف کارگر دانشی: دروکر اصطلاح “کارگر دانشی” (Knowledge Worker) را برای کارکنانی که بیشتر با اطلاعات سروکار دارند، ابداع کرد.
- مدیریت به عنوان علم اجتماعی: او مدیریت را نهتنها به عنوان یک مهارت فنی، بلکه به عنوان یک علم اجتماعی معرفی کرد.
- توسعه نظریههای نوآوری: دروکر نقش نوآوری در مدیریت و نحوه بهبود عملکرد سازمانها را تشریح کرد.
- رهبری مبتنی بر ارزشها: او تأکید زیادی بر اهمیت رهبری مبتنی بر ارزشها و فرهنگ سازمانی داشت.
- پیشبینی تأثیر فناوری: دروکر تأثیر عمیق فناوری و اطلاعات را بر اقتصاد و جامعه پیشبینی کرد.
- تحلیل نقش مدیران در جوامع: او معتقد بود که مدیران نقش کلیدی در توسعه جوامع دارند و مسئولیتهای اجتماعی مهمی بر عهده دارند.
- تمرکز بر نوآوری و کارآفرینی: دروکر نوآوری و کارآفرینی را عوامل اصلی موفقیت کسبوکارها در دنیای مدرن میدانست.
- نقش مشتری در مدیریت: او مشتریان را به عنوان مهمترین داراییهای سازمانها معرفی کرد و تأکید کرد که موفقیت هر کسبوکار به میزان رضایت مشتری بستگی دارد.
کتابهای منتشر شده:
- The End of Economic Man (1939)
- The Future of Industrial Man (1942)
- Concept of the Corporation (1946)
- The Practice of Management (1954)
- Managing for Results (1964)
- The Effective Executive (1967)
- Management: Tasks, Responsibilities, Practices (1973)
- Innovation and Entrepreneurship (1985)
- Post-Capitalist Society (1993)
- Managing in the Next Society (2002)
- The Essential Drucker (2001)
- The Daily Drucker (2004)
دستاوردها و مدلها:
- مدیریت بر اساس اهداف (MBO): یکی از شناختهشدهترین مدلهای مدیریتی دروکر، که بر تعیین اهداف روشن و ارزیابی عملکرد کارکنان بر اساس آنها تمرکز دارد.
- کارگر دانشی (Knowledge Worker): دروکر بر اهمیت کارگران دانشی تأکید کرد و معتقد بود که مدیریت این دسته از کارکنان نیازمند رویکردهای خاصی است.
- مدیریت اثربخش (Effective Management): دروکر بر بهبود اثربخشی مدیران و توانایی آنها در تصمیمگیریهای صحیح تأکید داشت.
- مدیریت نوآوری: مدل نوآوری دروکر بر اهمیت خلاقیت و نوآوری در تمامی سطوح سازمانی تأکید میکند.
- مشتریمداری: او تأکید داشت که سازمانها باید همواره مشتریان خود را در مرکز فعالیتهای خود قرار دهند و از طریق شناخت نیازهای آنها به موفقیت برسند.
دیوید اوگلیوی (David Ogilvy)
خلاصه زندگینامه دیوید اوگلیوی:
دیوید اگیلوی (David Ogilvy) در ۲۳ ژوئن ۱۹۱۱ در انگلستان متولد شد و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شخصیتها در دنیای تبلیغات شناخته میشود. اگیلوی تحصیلات خود را در کالج فِتس در اسکاتلند و سپس در دانشگاه آکسفورد آغاز کرد، اما تحصیلات آکادمیک را نیمهتمام رها کرد. او در ابتدا به عنوان آشپز در پاریس و سپس به عنوان فروشنده در انگلستان مشغول به کار شد که تجربه فروش حضوری او، تأثیر بسیاری در درک نیازها و انگیزههای مشتریان در آینده تبلیغاتش داشت.
در سال ۱۹۳۸، او به آمریکا مهاجرت کرد و در طی جنگ جهانی دوم برای دولت بریتانیا به عنوان تحلیلگر فعالیت کرد. پس از جنگ، در سال ۱۹۴۸، آژانس تبلیغاتی Ogilvy & Mather را در نیویورک تأسیس کرد که به یکی از موفقترین و پیشروترین آژانسهای تبلیغاتی در جهان تبدیل شد. دیوید اگیلوی در تبلیغات از خلاقیتهای جذاب و نوآوریهای مؤثر استفاده میکرد که باعث شد به عنوان “پدر تبلیغات مدرن” شناخته شود.
اگیلوی در سالهای بعدی، به نوشتن کتابها و مقالههای متعدد پرداخت و ایدههای خلاقانهاش همچنان تأثیرات عمیقی بر دنیای تبلیغات و بازاریابی داشت. او در سال ۱۹۹۹ در فرانسه درگذشت، اما میراث او در دنیای تبلیغات تا به امروز زنده است.
ابداعات علمی دیوید اوگلیوی:
- ایجاد مفهوم تبلیغات مبتنی بر تحقیق: اگیلوی از اولین کسانی بود که بر اهمیت تحقیقات بازار در طراحی تبلیغات مؤثر تأکید کرد.
- تمرکز بر مصرفکننده: او معتقد بود که تبلیغات باید با محوریت نیازهای مصرفکننده ساخته شود و از زبانی ساده و مستقیم استفاده کند.
- استفاده از آمار و دادهها در تبلیغات: اگیلوی با استفاده از دادههای آماری، تبلیغاتی دقیق و هدفمند ارائه میکرد.
- ساخت برندهای قدرتمند: او بر این باور بود که تبلیغات باید در ساخت و تقویت برند نقش داشته باشد و به ایجاد تصویری ماندگار از برند در ذهن مخاطب کمک کند.
- تبلیغات بر مبنای حقایق محصول: اگیلوی تاکید میکرد که تبلیغات موفق باید بر اساس ویژگیهای واقعی محصول ساخته شود.
- کمپینهای بزرگ و خلاقانه: از جمله کمپینهای معروف او میتوان به تبلیغات بینظیر برند “Dove” و “Rolls-Royce” اشاره کرد.
- ایجاد سبکهای نوشتاری ساده و جذاب: اگیلوی در نوشتن متنهای تبلیغاتی به زبانی ساده، روان و بیواسطه شهرت داشت.
- استفاده از مدلهای شخصیتمحور: او شخصیتهایی مانند “مرد هاتاوی” را برای تبلیغات برندها معرفی کرد که مخاطبان را به خود جذب میکرد.
- ایده “داستانگویی” در تبلیغات: او از روایتها و داستانها به عنوان ابزار مؤثر در تبلیغات استفاده کرد تا توجه مخاطب را جلب کند.
- توسعه تبلیغات بینالمللی: اگیلوی یکی از پیشگامان گسترش تبلیغات به سطح جهانی بود و توانست برندهای بینالمللی را به بازارهای مختلف معرفی کند.
کتابهای منتشر شده دیوید اوگلیوی:
- Confessions of an Advertising Man (اعترافات یک مرد تبلیغاتی) – ۱۹۶۳
- Ogilvy on Advertising (اگیلوی درباره تبلیغات) – ۱۹۸۳
- Blood, Brains & Beer (خون، مغز و آبجو) – ۱۹۷۸ (کتاب خودزندگینامهای)
- The Unpublished David Ogilvy (دیوید اگیلوی منتشر نشده) – ۱۹۸۶
دستاوردها و مدلها دیوید اوگلیوی:
- مدل تبلیغات متمرکز بر مصرفکننده: در این مدل، تبلیغات باید با محوریت نیازها و خواستههای مصرفکننده ساخته شود و مستقیماً به نیازهای آنان پاسخ دهد.
- مدل تحقیقاتی تبلیغات: اگیلوی بر این باور بود که تحقیقات عمیق و دقیق درباره محصول و مخاطب باید پایه و اساس هر کمپین تبلیغاتی باشد.
- مدل ایجاد شخصیتهای تبلیغاتی: یکی از ابتکارات او، استفاده از شخصیتهای برجسته در تبلیغات بود که به ماندگاری و تأثیرگذاری بیشتر پیامها کمک میکرد.
- مدل داستانگویی: اگیلوی با استفاده از داستانگویی در تبلیغات، ارتباط عاطفی بیشتری بین محصول و مخاطب ایجاد میکرد.
- مدل ایجاد اعتماد از طریق حقایق: تبلیغات باید صادقانه و بر اساس حقایق محصول باشد تا اعتماد مشتریان را جلب کند.
جی کنراد لوینسون (Jay Conrad Levinson)
خلاصه زندگینامه:
جی کنراد لوینسون، متولد سال ۱۹۳۳، یکی از برجستهترین نویسندگان و متخصصان بازاریابی بود که بیشتر بهخاطر توسعه مفهوم “بازاریابی چریکی” (Guerilla Marketing) شهرت داشت. او در شیکاگو، ایلینوی آمریکا به دنیا آمد و دوران جوانی خود را در دنیای تبلیغات و بازاریابی گذراند. لوینسون سابقه کاری گستردهای در تبلیغات داشت و بهعنوان معاون خلاق در شرکتهای بزرگ تبلیغاتی مشغول به کار بود.
لوینسون در طول دوران حرفهای خود متوجه شد که کسبوکارهای کوچک و نوپا توان رقابت با غولهای بزرگ صنعت را ندارند. او به این فکر افتاد که رویکردی نوین و خلاقانه برای بازاریابی این کسبوکارها طراحی کند که با هزینه کم بتوانند توجه مخاطبان را جلب کنند. این رویکرد او بهسرعت بهعنوان “بازاریابی چریکی” شناخته شد و انقلابی در بازاریابی برای کسبوکارهای کوچک به وجود آورد.
او در سال ۱۹۸۴ اولین کتاب خود تحت عنوان “Guerilla Marketing” را منتشر کرد که به یکی از پرفروشترین و تأثیرگذارترین کتابهای بازاریابی در جهان تبدیل شد. این کتاب رویکردهای غیرمتعارف و خلاقانه برای بازاریابی را معرفی کرد و به کسبوکارها کمک کرد تا با بودجههای محدود و روشهای ابتکاری به موفقیت برسند. جی کنراد لوینسون در سال ۲۰۱۳ درگذشت اما میراث او همچنان در بازاریابی چریکی و روشهای نوآورانه ادامه دارد.
ابداعات علمی:
- ابداع مفهوم بازاریابی چریکی: یکی از بزرگترین دستاوردهای لوینسون توسعه مفهوم بازاریابی چریکی بود که رویکردی جدید و نوآورانه به بازاریابی برای کسبوکارهای کوچک معرفی کرد.
- تألیف سری کتابهای بازاریابی چریکی: لوینسون بیش از ۳۰ کتاب در زمینه بازاریابی نوشت که بیشتر آنها بر اصول بازاریابی چریکی تمرکز داشتند.
- تأثیر گسترده در کسبوکارهای کوچک: از طریق بازاریابی چریکی، او به صدها هزار کسبوکار کوچک کمک کرد تا با استفاده از روشهای خلاقانه و کمهزینه رشد کنند.
- تأسیس انجمن بینالمللی بازاریابی چریکی: او این انجمن را برای توسعه و آموزش روشهای بازاریابی چریکی در سراسر جهان راهاندازی کرد.
- تدریس و مشاوره در سراسر جهان: لوینسون بهعنوان مشاور و سخنران بینالمللی، به کسبوکارهای مختلف در سراسر جهان کمک کرد تا استراتژیهای بازاریابی خود را بهبود بخشند.
- تأثیر بر فرهنگ بازاریابی مدرن: بازاریابی چریکی لوینسون، تأثیر گستردهای بر روشهای بازاریابی مدرن گذاشت و بهعنوان یکی از رویکردهای اصلی بازاریابی شناخته شد.
- استفاده از روانشناسی مصرفکننده: او از اصول روانشناسی مصرفکننده برای بهبود اثربخشی روشهای بازاریابی خود استفاده کرد.
- نوآوری در تبلیغات دیجیتال: لوینسون از اولین کسانی بود که اصول بازاریابی چریکی را در تبلیغات دیجیتال بهکار برد.
- ایجاد شبکههای آموزشی بازاریابی: او بهعنوان یک پیشگام در زمینه آموزش بازاریابی، شبکههای آموزشی مختلفی را برای بازاریابان و کارآفرینان تأسیس کرد.
- الهامبخش نسل جدید بازاریابان: بسیاری از بازاریابان امروزی با الهام از اصول و ایدههای لوینسون، رویکردهای جدیدی در تبلیغات و بازاریابی ابداع کردهاند.
کتابهای منتشر شده:
- Guerrilla Marketing (1984)
- Guerrilla Marketing Attack (1989)
- Guerrilla Marketing Excellence (1993)
- Guerrilla Marketing Weapons (1996)
- The Way of the Guerrilla (1998)
- Guerrilla Marketing in 30 Days (2000)
- Guerrilla Publicity (2001)
- Guerrilla Marketing for Free (2003)
- Guerrilla Marketing for Consultants (2005)
- Guerrilla Marketing for Job Hunters (2005)
- Guerrilla Marketing Goes Green (2010)
- Guerrilla Marketing Remix (2011)
دستاوردها و مدلها:
- مدل بازاریابی چریکی: این مدل که مبتنی بر خلاقیت، نوآوری و استفاده از منابع محدود است، کسبوکارهای کوچک را قادر میسازد تا با بودجه کم و روشهای غیرمتعارف، مشتریان خود را جلب کنند.
- بازاریابی چریکی دیجیتال: این مدل تطبیق اصول بازاریابی چریکی با فضای دیجیتال و آنلاین است که به کسبوکارها کمک میکند تا از ابزارهای دیجیتال برای جذب مخاطب استفاده کنند.
- استراتژی بازاریابی چریکی برای کسبوکارهای نوپا: این مدل بهویژه برای استارتاپها و کسبوکارهای نوپا طراحی شده تا بتوانند با استفاده از روشهای کمهزینه، بهسرعت رشد کنند و توجه بازار را به خود جلب کنند.
جک تروت (Jack Trout)
خلاصه زندگینامه:
جک تروت (Jack Trout) یکی از برجستهترین متخصصان بازاریابی و پدر مفهوم “جایگاهسازی” (Positioning) در دنیای بازاریابی بود. او در دهه ۱۹۶۰ به عنوان یکی از پیشگامان این مفهوم شناخته شد و تأثیرات مهمی بر نحوه درک و اجرای استراتژیهای بازاریابی گذاشت. تروت با همکاری نزدیک خود با ال ریس، همکار خود، مفهوم جایگاهسازی را در کتاب معروف “جایگاهیابی: نبردی در ذهن” مطرح کرد، که به عنوان یکی از تأثیرگذارترین کتابهای بازاریابی شناخته میشود.
تروت بیش از پنج دهه در زمینه مشاوره بازاریابی فعالیت داشت و به شرکتهای بزرگی مانند IBM، مایکروسافت و AT&T در تعیین استراتژیهای جایگاهیابی کمک کرد. او معتقد بود که موفقیت در بازاریابی وابسته به درک صحیح از ذهن مشتریان است و اینکه شرکتها باید بتوانند یک جایگاه منحصربهفرد و مشخص در ذهن مشتریان ایجاد کنند. ایدههای تروت توانست به سازمانها کمک کند تا در بازارهای رقابتی خود جایگاه محکمتری پیدا کنند.
جک تروت همچنین به عنوان نویسنده و سخنران در سطح جهانی شناخته شد و کتابهای متعددی در زمینه بازاریابی و استراتژی منتشر کرد. او در طول عمر خود به عنوان یکی از مشاوران برجسته بازاریابی فعالیت داشت و به عنوان یکی از اثرگذارترین افراد در این حوزه به یاد میماند. وی در سال ۲۰۱۷ درگذشت اما میراث او همچنان در دنیای بازاریابی زنده است.
ابداعات علمی:
- مفهوم جایگاهیابی (Positioning): تروت یکی از بنیانگذاران این ایده بود که شرکتها باید در ذهن مشتریان خود جایگاه منحصربهفردی پیدا کنند.
- نوشتن کتاب “جایگاهیابی: نبردی در ذهن” (Positioning: The Battle for Your Mind): این کتاب از تأثیرگذارترین منابع بازاریابی است و به بسیاری از متخصصان درک بهتری از استراتژیهای بازاریابی داده است.
- همکاری با ال ریس: این همکاری منجر به تولید ایدهها و کتابهای مهمی در حوزه بازاریابی شد.
- مشاوره به شرکتهای بینالمللی: تروت به بسیاری از شرکتهای بزرگ مانند IBM و مایکروسافت کمک کرد تا استراتژیهای موفقی در زمینه جایگاهیابی داشته باشند.
- تأسیس Trout & Partners: تروت شرکت مشاوره بازاریابی خود را تأسیس کرد که به شرکتهای بزرگ در سراسر جهان خدمات ارائه میدهد.
- ایده تمایز (Differentiation): او تأکید داشت که شرکتها باید به شکلی تمایز پیدا کنند تا از رقبا متمایز شوند.
- کتاب “جنگ بازاریابی” (Marketing Warfare): در این کتاب، تروت مفاهیمی را درباره جنگ بازاریابی و رقابت مطرح کرد.
- تمرکز بر سادگی پیام: تروت معتقد بود که پیامهای بازاریابی باید ساده و قابل فهم برای عموم باشند.
- تأثیر بر بازاریابی مدرن: بسیاری از مفاهیم و مدلهایی که امروز در بازاریابی استفاده میشود، تحت تأثیر ایدههای تروت هستند.
- میراث آموزش بازاریابی: او با نگارش کتابها و سخنرانیهای متعدد به آموزش نسلهای مختلف بازاریابان کمک کرد.
کتابهای منتشر شده:
- Positioning: The Battle for Your Mind
- Marketing Warfare
- The 22 Immutable Laws of Marketing (با همکاری ال ریس)
- Differentiate or Die
- Big Brands, Big Trouble
- Trout on Strategy
- Repositioning: Marketing in an Era of Competition, Change, and Crisis
- The Power of Simplicity
- In Search of the Obvious: The Antidote for Today’s Marketing Mess
- The New Positioning
دستاوردها و مدلها:
- مدل جایگاهیابی (Positioning Model): این مدل بر اساس این ایده است که شرکتها باید جایگاه مشخصی در ذهن مشتریان داشته باشند و بتوانند از رقبا تمایز پیدا کنند.
- مدل تمایز (Differentiation Model): این مدل نشان میدهد که شرکتها باید محصول یا خدمات خود را به نحوی ارائه دهند که از دیگران متمایز باشد.
- مدل جنگ بازاریابی (Marketing Warfare Model): تروت استراتژیهای بازاریابی را به عنوان نوعی جنگ رقابتی توصیف میکرد و این مدل به شرکتها کمک میکند تا رقابت خود را به درستی مدیریت کنند.
- مدل بازاریابی ساده (Simplicity Model): او معتقد بود که بهترین پیامهای بازاریابی آنهایی هستند که به سادگی و وضوح به مشتریان ارائه میشوند.
کلاود هاپکینز (Claude Hopkins)
خلاصه زندگینامه:
کلاود هاپکینز، متولد ۱۸۶۶ در آمریکا، یکی از پیشگامان تبلیغات مدرن و بازاریابی مستقیم به شمار میآید. او به عنوان یک مدیر تبلیغاتی و نویسنده، تأثیرات بسیار عمیقی در صنعت تبلیغات گذاشت. هاپکینز در خانوادهای با تحصیلات کم به دنیا آمد و از سنین پایین به دنبال راهی برای موفقیت و پیشرفت در زندگی بود. او در نهایت وارد حوزه تبلیغات شد و با رویکردی مبتنی بر تجربه و تحلیل، به موفقیتهای چشمگیری دست یافت.
یکی از نکات برجسته زندگی هاپکینز، تأکید بر اهمیت اثربخشی و قابلاندازهگیری بودن تبلیغات بود. او معتقد بود که هر تبلیغ باید آزمایش شود و تأثیرات آن بر فروش مشخص شود. این فلسفه او را به عنوان یکی از بنیانگذاران بازاریابی مستقیم و تبلیغات مبتنی بر دادهها به شهرت رساند. هاپکینز برای برندهای بزرگی مانند Schlitz Beer و Pepsodent کمپینهای موفقی ایجاد کرد که نه تنها فروش این محصولات را افزایش داد، بلکه راه را برای رویکردهای علمی در تبلیغات باز کرد.
هاپکینز تا پایان عمر خود در سال ۱۹۳۲، به نوشتن و آموزش اصول تبلیغات مؤثر ادامه داد. کتابهای او همچنان به عنوان مرجعی مهم در صنعت تبلیغات شناخته میشوند و تأثیرات او بر بازاریابی و تبلیغات همچنان در دنیای امروز مشهود است.
ابداعات علمی:
ایجاد مفهوم تست تبلیغاتی: هاپکینز معتقد بود که تمام تبلیغات باید آزمایش شوند تا اثربخشی آنها سنجیده شود. این رویکرد به معرفی آزمایشهای A/B در تبلیغات کمک کرد.
توسعه بازاریابی مستقیم: او یکی از اولین افرادی بود که از رویکرد مستقیم برای تبلیغات استفاده کرد و بر بازگشت سرمایه در تبلیغات تمرکز کرد.
کمپین Schlitz Beer: هاپکینز با استفاده از داستان تولید آبجو و خلوص فرآیند تولید، موفق شد برند Schlitz را به یکی از پرفروشترین برندها در آمریکا تبدیل کند.
کمپین Pepsodent: تبلیغات او برای Pepsodent باعث افزایش چشمگیر فروش خمیردندان شد و یک تغییر فرهنگی در اهمیت بهداشت دهان ایجاد کرد.
کتاب علمی “Scientific Advertising”: این کتاب یکی از تأثیرگذارترین کتابهای تاریخ تبلیغات است و اصولی برای تبلیغات مؤثر ارائه میدهد.
استفاده از پاداش و تشویق در تبلیغات: هاپکینز از مفهوم پاداش در تبلیغات برای ایجاد انگیزه و افزایش فروش استفاده کرد.
تمرکز بر نتایج و دادهها: او به جای تکیه بر خلاقیتهای هنری، بر نتایج قابلاندازهگیری تبلیغات تأکید داشت.
ایجاد تبلیغات آموزشی: او تبلیغات را به عنوان ابزاری برای آموزش و اطلاعرسانی به مشتریان میدید، نه فقط برای فروش.
استفاده از روانشناسی مصرفکننده: هاپکینز به اهمیت روانشناسی و انگیزههای خرید مصرفکنندگان در طراحی تبلیغات پی برد و از این دانش در کمپینهای خود استفاده کرد.
ایجاد استانداردهای جدید در نوشتن تبلیغات: سبک نوشتاری هاپکینز ساده، مؤثر و جذاب بود و باعث شد که تبلیغات او تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
کتابهای منتشر شده:
- Scientific Advertising (تبلیغات علمی): این کتاب در سال ۱۹۲۳ منتشر شد و به عنوان یکی از منابع کلیدی در زمینه تبلیغات و بازاریابی به شمار میآید.
- My Life in Advertising (زندگی من در تبلیغات): این کتاب خودزندگینامه هاپکینز است که در سال ۱۹۲۷ منتشر شد و تجارب و آموزههای او در دنیای تبلیغات را به اشتراک میگذارد.
دستاوردها و مدلها:
مدل تست تبلیغاتی (Advertising Testing Model): هاپکینز با معرفی تست تبلیغاتی، مدلی برای سنجش اثربخشی تبلیغات ایجاد کرد که تا امروز نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
مدل بازاریابی مستقیم (Direct Response Model): رویکرد او به بازاریابی مستقیم و ایجاد تبلیغاتی که بلافاصله منجر به فروش میشوند، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مدلهای تبلیغاتی شناخته میشود.
مدل استفاده از روانشناسی مصرفکننده: هاپکینز در تبلیغات خود از مدلهای روانشناسی برای درک بهتر نیازها و انگیزههای مشتریان استفاده میکرد.